تقارن روز قدس و سالگرد شهیدِ همدانی؛ تفکرِ فرهنگی جهادِ سازندگی و روحیه استکبارستیزی

اشاره:
شهید حاج عباس پورش همدانی، فرمانده جوان، شجاع، خوش فکر و دوست داشتنی تیپ 18 الغدیر پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد همدان بود. او دانشجوی رشته اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی هم بود و با 30 سال سن، فرماندهی عملیات های حیرت آور تیپ پشتیبانی و مهندسی رزمی جهاد همدان را زیر آتش دشمن و سایه سنگین جنایت ها و کمین های گروهک های ضدانقلاب و کوموله در کردستان بر عهده داشت. شلمچه، جزایر مجنون، دشت ذهاب، مناطق قصرشیرین وگیلانعرب، ارتفاعات و مناطق صعب العبور کردستان، سردشت، بانه، بوالفتح، هینمال، پوز لک لک، سیر، نوری، آلوت، سورکوه، ننور، چمپاره، گردنه خان و بخصوص یادمان شهدای جهاد سازندگی در بوالحسن- و جاده ها و استحکاماتی که هنوز در آن کوه های سر به فلک کشیده برقرار اند، خاطره تلاش ها، جان فشانی ها و پرکشیدن های جهادگران مخلص پ.م.ج.ج و روایت های گفته شده و نشده و ناگفتنی زیادی را از شهید پورش همدانی و یارانش در سینه دارند. شاید اگر حاج عباس در گریه های عاشقانه نیمه شبش استجابت دعای شهادت را نگرفته بود، امروز برای جوانان جهادی و انقلابی، به عنوان یک مدیر جهادی واقعی، کاملاً سرآمد و شناخته شده بود. اما ماجرای شهادت حاج عباس، در کنار وابستگی و علاقه زیاد به مادر بزرگوارش –مادری که قبل از شهادت حاج عباس هم مادر شهید بود! و عمق محبت بین آن دو را در دلنوشته ها و خاطره گویی های برجا مانده از آنان می توان دید- روایت عجیبی برای اهل معنا دارد که بیان آن خالی از لطف نیست: حاج عباس پورش همدانی در 22 اردیبهشت ماه 1367 مقارن با شب جمعه 23 ماه مبارک رمضان و روز قدس به فیض شهادت می رسد و مادر عزیزش را داغدار فراغ شهیدی دیگر برای اسلام می کند. 34 سال بعد اما، اردیبهشت ماه 1400، باز رمضانی دیگر است و شب های احیاء و سالروز شهادت فرزند؛ و مادری پر می کشد به سوی شهیدش؛ و سالگرد شهید که بار دیگر با روز قدس تلاقی پیدا کرده، با هفتم رحلت مادر یکی می شود. روحشان شاد و دعاگو جاماندگان، سر سفره حضرت صدیقه (سلام ا... علیها).
یادداشتی که در ادامه می آید، روایت مکتوب حاج محمد دلگرم از جهادگران همرزم شهید پورش همدانی است که به همین مناسبت مرقوم و به کانون سنگرسازان بی سنگر ارسال نموده اند:
«تقارن روز قدس و سالگرد شهیدِ همدانی؛ تفکرِ فرهنگی جهادِ سازندگی و روحیه استکبارستیزی»
همزمانی روز رحلت مادر شهیدان امیر و حاج عباس پورش همدانی در آستانه روز قدس ۱۴۰۰ه.ش. (۱۴۴۲ه.ق.) با سالگرد شهادت فرزند برومندش حاج عباس در شب جمعه ۲۳ رمضان روز قدس ۱۳۶۷ه.ش. (۱۴۰۸ه.ق.) را گرامی می‌داریم.
در هنگام تشییع این بانوی محترمه یکی از دوستان خواستار انتشار خاطره ای به نقل از اینجانب راجع به حاج عباس شدند. به دلیل این تقارن زیبا، از بین خاطرات فراوان جنگ و جهاد، ذهنم کشیده شد به شب پنجشنبه مورخ ۲۵رمضان ۱۴۰۰ قمری مطابق با ۱۶مرداد ۱۳۵۹ شمسی؛ زمانی که یک سال و نیم پس از پیروزی انقلاب در اردوی جهاد سازندگی گردهم آمده بودیم. اعضای گروه عبارت بودند از: دکتر نوری، جواد محقق، شهید حسن کارگر، محمد یوسفی، محمدعلی متقیان، محمد قیاسیان، رضاحسنی فاضل، علی حسنی، سید امیر موسوی، شهید عباس پورش همدانی، سعید بابازاده، سعید مسکوچی، مرحوم هادی سماوات، کاظم افشین، جواد کوچکی، محمد پرویزی، عباس وجدانی، محمد نوربخش، مهدی کاظمی، جواد منصوری، محمد سجادی، عطاءالله نصیری، بهارمست و ... و تعدادی از خواهران از جمله خانم ها: پیرو، ضیغمی، روغنی و سبز.
تصمیم بر این شد که هر کدام از ما در روستایی حضور یافته و مراسم روز قدس را با برگزاری تظاهرات و نشر تفکر امام خمینی (ره) و مسلمانان جهان در خصوص این روز مهم، برگزار کنیم. می خواستیم با اقامه برهان، مرز جناح «زر و زور استکبار» -که بشر به آن آلوده شده- را با جناح «عدل و عدالت»، در تک تک روستاها تعیین و با برگزاری این آیین زنده مردم را آگاه کنیم.
بنا شد در آن جلسه مروری بر متن سخنرانی ها شود. ضمن برنامه ریزی و تهیه متن سخنرانی‌ها مباحث و دیدگاه های مختلفی نیز بروز می کرد. به دلیل وجود تفکرات گوناگون در آن زمان، گاهی برخی گفتارها کم و کاستی داشتند و برخی نیز اندکی آلوده به تفکرات چپ کمونیستی بود. دوستان با گفتگو، آلودگی ها را از گفتار جمع می زدودند. این پالایش ها در آن جلسه علمی انجام می شد؛ و با تبیین حدود و اندیشه الهی و نمایاندن هدف والای انقلابی و صراط مستقیم اسلامی منجر به این می شد که بی هیچ ابا و خجالت زدگی، جملات غیر اسلامی را از درون گفتارها خارج می کردیم.
چنین محیطی به برکت انقلاب اسلامی ایجاد شده بود. تفکر اسلام ناب در اختیارمان گذاشته می شد و همان تفکر، در سخنرانی در جمع روستائیان –که پس از برگزاری تظاهرات در هر روستا انجام می شد- از زبان جهادگران جهاد سازندگی به عنوان سخنران منتشر می شد. آری، قرار گرفتن در آن اردوهای جهادی اسباب رشد و ترقی تفکرات جهانی و استکبارستیزانه را به وجود می آورد.
یادم نمی رود که شهید حاج عباس پورش همدانی می گفت: «حال که به نام انقلاب اسلامی دور هم جمع شده ایم، نباید همین طور طبق عادت به سمت ارزش هایی برویم که برای ما بیگانه است یا اساسا با اسلام کاری ندارد. ارزش هایی که در دوران خواب و غفلت شاهنشاهی، آنها را به ما تحمیل کرده بودند. هنر ما باید این باشد که روستاییان را در عالی ترین جبهه، یعنی جبهه مقاومت قرار داده و از آن سوی مرزها باخبرشان کنیم و دقیقاً بگوییم قدس کجاست؟»
از آن جمع، برادر جواد کوچکی تنها فردی بود که به عنوان سربازی به بیت المقدس رفته بود و عکسی از حضورش در آنجا به یادگار داشت. برخی دیگر از عزیزان هم که به تاریخ آشنایی خوبی داشتند، تاریخ سال های گذشته فلسطین و اسرائیلیون را بیان می کردند. نتیجه جلسه این شد که ما حقیقتاً امّتی هستیم که ملتش در تمام کشورهای اسلامی پنجه در پنجه با قدرت های قلدر جهان درافتاده است. وضع ما در فلسطین اوج این نقطه درگیری است که مردمش بسیار در زجرند. ما در تمام روستاها باید از فلسطینیان حمایت کنیم. در آن جلسه گفته شد اگر در روستاها قلدری هست، از خودمان است؛ اما مردم روستا بدانند در فلسطین قلدرهایی به نام صهیونیسم با پشتیبانی انگلیس و امریکا و روسیه بر گرده مسلمین آن دیار سوار شده اند. در آن جلسه گفته شد نادر شاه دیکتاتوری از دیار ایران بود. همچنین آقا محمدخان قاجار فریبکاری از دیار ایران بود. رضاشاه و محمد رضا شاه هم از دیار خودمان بودند که انگلیس و امریکا به خاطر منافع خودشان از آنان حمایت می کردند و ما را برده دیگران و سرباز اسرائیل نموده بودند. اما در فلسطین، اسراییل و انگلیس و آمریکا قلدرانی از دیگر مناطق هستند که زمین و خانه و مزرعه و کارخانه فلسطینی را غصب کرده اند؛ و در واقع فلسطینی خانه و مزرعه ندارد...
فردای آن روز، مراسم روز قدس و سخنرانی‌ها را در تک تک روستاها با فریاد مرگ بر اسرائیل برگزار کردیم و عصر شنبه ۱۸ مرداد ۵۹، گزارش برگزاری مراسم در تمام روستاها را در جمع جهادگران مطرح نمودیم؛ از ۱۶آبادی منطقه خنجین، ۳روستا امتیاز بیشتری آوردند.
۱- روستای خنجین به دلیل حضور جمعیت زیاد و سخنرانی آقای جواد محقق،
۲- روستای رکین و حضور زن و مرد در روستا و سخنرانی دکتر نوری به زبان ترکی،
۳- روستای گورچان به دلیل وجاهت و اعتبار بالای شهید عباس پورش همدانی در آنجا و سخنرانی دسته بندی شده ایشان.
این گزارش را که می نوشتم با خود گفتم: با این همه وسایل امروزی -نسبت به آن زمان که چیزی نداشتیم!- آیا امروز هم چنین تظاهرات عمیق و تفکرگرایانه ای در روستاها برگزار می شود؟! و متأسفانه پاسخ «خیر» بود...
امیدوارم بدانیم ضربه انحلال جهاد را از چه ناحیه ای خوردیم!!
این خاطره را از آن جهت که هم روز قدس را معرفی می کرد و هم یادآور حاج عباس و تفکرات مطرح شده درباره قدس بود، بیان کردم.
از خداوند خواهانیم همان طور که امام شهداء و شهداء می خواستند، روزی برسد که قدس از دست اسراییل و آمریکا و انگلیس و زورگویان عالم خارج و در اختیار مسلمانان قرار گیرد و زورگویی و دیکتاتوری بیگانه و آشنا به پایان رسد.
محمد دلگرم – 22 اردیبهشت 1400

اشتراک این مطلب

نوشتن یک دیدگاه

مطمئن شوید که تمام اطلاعات مورد نیاز و فیلد های ستاره دار را پر کرده باشید. کد HTML مجاز نمیباشد.

درباره ی کانون

تشکل (سازمان) مردم‌نهاد «کانـون سنگرسازان بی‌سنگر»، در سال 1383 با همت هیأت‌امنای آن که متشکل از «347» نفر از فرماندهان و باسابقه‌ترین نیروهای عملیاتی و ستادی «6» قرارگاه (لشگر)، «14» تیپ و «69» گردان مهندسی رزمی و پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس ـ از سراسر کشور ـ بودند، تأسیس گردید و باعث شد این نیروها مجدداً گرد هم آیند.

 

با این اوصاف، «کانـون سنگرسازان بی‌سنگر» مؤسسه‌ای فرهنگی ـ صنفی در راستای اهداف انقلاب اسلامی است که به منظور حفظ انسجام نیروهای پ.م.ج.ج، تلاش در جهت ادامة راه شهدای جهاد، حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، گرامیداشت یاد و خاطرة شهدای جهادگر و ایثارگران سازمان پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد (پ.م.ج.ج) در هشت سال دفاع مقدس، حمایت از ایثارگران جهاد و خانواده‌های ایشان و ترویج فعالیت‌های فرهنگی، علمی و تخصصی این عزیزان، تأسیس شده و فعالیت می‌نماید.

آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه

کاربر گرامی؛ لطفا برای اطلاع از فراخوان‏ ها و اطلاعیه های کانون سنگرسازان بی سنگر عضو شوید.