چاپ این صفحه

خاطرات جهادگر خستگی ناپذیر، آزاده سرافراز حاج مرتضی تحسینی-قسمت چهاردهم

نظافت آسایشگاه
با آن که با کمبود امکانات اولیه ی بهداشتی مواجه بودیم، به نظافت آسایشگاه اهمیت خاصی قائل بودیم و این از کارهای مرسوم اردوگاه به حساب می آمد. سنت خیلی خوبی بود و باعث می شد از بسیاری آلودگی ها جلوگیری شود. بستگی به شرایط، از هر یکی، دوهفته برای نظافت قاطع، تمام وسایلمان اعم از پتو، کیسه ی انفرادی، کفش، لباس و ... را بیرون آسایشگاه و جلوی آفتاب می ریختیم تا خوب آفتاب بخورد. ، خودمان هم انگار که به پیک نیک رفته باشیم، پس از تکاندن پتو ها ( از هر سه،چهارسال یک پتوسهمیه مان بود و به دلیل کهنه گی و پوسیدگی ،گاهی اوقات پتوها موقع تکاندن از وسط پاره می شد)روی زمین پهن کرده و می نشستیم و از فرصت پیش آمده در هوای آزاد و خارج از آسایشگاه نهایت استفاده را می بردیم. مسئولین نظافت (تا وقتی که سوت داخل باش زده باش زده شود،گروهی 7-8 نفره که نوبت شهرداری شان بود،مسیولیت نظافت آسایشگاه ،شستن ظرف ،آوردن آب و غذا و... درآن روز را به عهده داشتند)آن روزهم،کف سالن آسایشگاه را با تاید و آب خوب می شستند و تی می کشیدند. وقتی نظافت تمام می شد و داخل آسایشگاه می شدیم، با شنیدن بوی تاید که نشانه ی تمیزی بود، طراوت و شادابی خاصی به ما دست می داد و در افزایش روحیه مان تأثیر بسزایی داشت.

اشتراک این مطلب