چاپ این صفحه

حمله لودر به سنگر تیربارچی

مرحله سوم عملیات بیت المقدس بود. از جهاد فارس یک لودر درخواست کردم تا مواضع استقرار  و شلیک واحد تانک المهدی را ایجاد کند. بنا شد یک دستگاه لودر کاوازکی70 که راننده آن سید هاشم هاشمی که اهل ممسنی بود؛ برای چند روزی در اختیار واحد ما باشد.

بچه های جهاد فارس کنار کارون مستقر بودند. دستگاه را که تحویل گرفتم. باید از محور صابون سازی رد می شدیم. نزدیکی های جنت آباد خرمشهر که رسیدیم، متوجه شدم بچه های بسیجی در حاشیه جاده مستقرند و یک سنگر تیربارچی عراقی مانع پیشروی آن ها شده است.

پشت سر سنگر تیربار بیابان های خرمشهر بود که عراقی ها با کاشتن تیرآهن و ماشین های منهدم شده مانع برای هلی برن  نیروهای ایرانی ایجاد کرده بودند. هنوز عراقی ها در محدوده گمرک و راه آهن مستقر بودند. سید هاشم که متوجه شد، تیربارچی مانع ادامه راه است؛ لودر را در نقطه امنی پارک کرد. محدوده را برانداز کرد، به من گفت: «پدرش را می سوزانم.» پشت لودر نشست. بیل لودر را پر از خاک کرد. بیل پر از خاک را طوری تنظیم کرد که هم محافظ لاستیک لودر باشد که تیر نخورد و هم خودش را استتار کند. با یک دستش فرمان را گرفت و با پا و یا دست دیگرش به پدال گاز فشار آورد و به طرف سنگر تیربارچی حمله ور شد. با سرعت تمام پیش رفت، طوری بیل لودر را به سنگر کوبید که سنگر روی سر تیربارچی خراب شد. تعدادی ماندند زیر آوار.

با خاموش شدن صدای تیربار، بسیجی ها هم به طرف عراقی ها حمله ور شدند. چند نفری از عراقی ها هم در سنگرهای اطراف بودند، دست های خود را بالا بردند و تسلیم شدند.

 

راوی: سیدمهدی عاشوری

اشتراک این مطلب