چاپ این صفحه

به جوان ها بها می دادند

ما به محض ورود به آبادان در پاسگاه خسروآباد استقرار پیدا کردیم . یک روز ماشینی نیاز داشتیم  برای حمل مهمات، که از پادگان خسروآباد مهماتمان را بیاوریم  به پاسگاه  محل استقرار. پیگیری کردیم، گفتند جهاد فارس یک آقایی هست به اسم آقای جزایری توی دبیرستان دخترانه محبوبه. من با موتور رفتم آنجا و اولین بار آقای جزایری را آنجا دیدیم. ایشان خیلی گرم برخورد کرد و ما را بغل کرد و بوسید و بچه هایی که می آمدند را خیلی تشویق می کرد.

هنر آقای جزایری، یا یک مردی بود در خرمشهر به نام آقای فرخی و همچنین آقای سامی در خرمشهر، هنر شهید شیخ شریف قنوتی یا آیت الله نوری و آیت الله محمدی یا آیت الله جمی این بود که این جوانها را تحویل می گرفتند. من مثلاً آن روز 22 ساله بودم، ولی وقتی طرف مقابل شخصیت به آدم می دهد و احترام می گذارد، انسان احساس غرور و شخصیت می کند. این روش امام  خمینی(ره) بود. آن اطاعت پذیری هم که نسبت به امام وجود داشت به خاطر همین احترام متقابل بود. این را ما در برخورد اولیه آیت الله خامنه ای در هم اهواز دیدیم و  آیت الله طاهری، آیت الله نوری، آیت الله محمدی هم همین خصوصیت را داشتند. آیت الله جمی، آقای جزایری و شهید احمدرضا کاظمی که آن موقع رئیس جهاد نجف آباد بود هم خیلی جوانها را تحویل می گرفتند و به آنها بها می دادند. در آن شرایط که شهر زیر بمباران و خمسه خمسه بود این رفتارها واقعاً لازم بود. لذا ما آنجا یک کمکی از آقای جزایری گرفتیم و ایشان یک پشتیبانی اینگونه از ما کرد ...

به هر جهت آقای جزایری یک حالت پدری برای همه داشت و جهادشان هم  در آبادان جهاد مرکزی شده بود و همه به آنها مراجعه می کردند و جهاد فارس مرکز مراجعه جهادگرانی که از جاهای مختلف می آمدند به آبادان شده بود.

 

 

خاطره ای از: سردار مرتضی قربانی

منبع: تاریخ شفاهی کانون سنگرسازان بی سنگر استان فارس

اشتراک این مطلب