خاطرات جهادگر خستگی ناپذیر، آزاده سرافراز حاج مرتضی تحسینی-قسمت بیستم

رهایی از شکنجه
با به صدا درآمدن درهای فلزی آسایشگاه نگهبان ها وارد شدند و من و چهار، پنج نفر از اسرا که دونفرشان با هم برادر بودند را به مکانی که قبلا از آن به عنوان حانوت استفاده می شد، بردند. علتش را متوجه نشدم ولی بعد فهمیدم به خاطر دعاهایی بود که برای بچه ها می نوشتم. وقتی فرمانده عراقی رسید، دستور داد آن دو برادر را به شدت شکنجه کردند. صحنه ی غم انگیزی بود. تابه حال چنین شکنجه ای ندیده بودم! طوری که کله پایشان کرده و محکم رهایشان می کردند به زمین! بیهوش که می شدند، آب کثیف و گل آلود به سر و رویشان می ریختند. با به هوش آمدنشان دوباره ضرب و شتم و شکنجه ها شروع می شد. من که با فاصله ای از آن ها قرار داشتم، یکی از نگهبان ها که هیکل ورزشکاری داشت( چند بار او را در کتک زدن بچه ها دیده بودم و احساس می کردم کمی مراعات می کند و دل رحم تر از بقیه است.) به سمت من آمد و مشتش را چندبار به طرف صورتم آورد و تظاهر به زدن کرد ولی با ملاطفتی که در دلش بود احساس کردم نمی خواهد بزند. پیش خود گفتم: خدایا! با این حرکاتش چه پیامی می خواهد بدهد. به همین خاطر در حالی که مشتش را جلو می آورد، طوری قرار گرفتم که ضربه به من بخورد. دو، سه مشت که به دماغم خورد و کمی خون از آن بیرون آمد، نگهبان با عجله و سراسیمه گفت: خون رو بمال به صورتت! این کار را که کردم، گفت: یالا بخواب رو زمین! خوابیدم. در این حین فرمانده رسید و پرسید: اون یکی کو؟! - بلندم کرد و گفت: سیدی اینجاست! نزدیکم شد و خواست بزند، نگهبان گفت: سیدی اونو نزنید، بدجوری زدمش! قریب لموت! (نزدیک بود بمیره!) پرسید: جرمش چی بود؟ - اونم حزب الله بازی در آورده بود! کشیده ی آبداری خواباند بیخ گوشم و فحش و ناسزا حواله ام کرد و گفت: فلان فلان شده اگه یک بار دیگه حزب الله بازی در بیاری پدرتو در میارم! بعد روانه ی آسایشگاه کرد. لطف خداوند منان بود که عطوفتی در دل آن نگهبان انداخت و باعث شد من از شکنجه های بی رحمانه ی آن ها رها شوم.

اشتراک این مطلب

نوشتن یک دیدگاه

مطمئن شوید که تمام اطلاعات مورد نیاز و فیلد های ستاره دار را پر کرده باشید. کد HTML مجاز نمیباشد.

درباره ی کانون

تشکل (سازمان) مردم‌نهاد «کانـون سنگرسازان بی‌سنگر»، در سال 1383 با همت هیأت‌امنای آن که متشکل از «347» نفر از فرماندهان و باسابقه‌ترین نیروهای عملیاتی و ستادی «6» قرارگاه (لشگر)، «14» تیپ و «69» گردان مهندسی رزمی و پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس ـ از سراسر کشور ـ بودند، تأسیس گردید و باعث شد این نیروها مجدداً گرد هم آیند.

 

با این اوصاف، «کانـون سنگرسازان بی‌سنگر» مؤسسه‌ای فرهنگی ـ صنفی در راستای اهداف انقلاب اسلامی است که به منظور حفظ انسجام نیروهای پ.م.ج.ج، تلاش در جهت ادامة راه شهدای جهاد، حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، گرامیداشت یاد و خاطرة شهدای جهادگر و ایثارگران سازمان پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد (پ.م.ج.ج) در هشت سال دفاع مقدس، حمایت از ایثارگران جهاد و خانواده‌های ایشان و ترویج فعالیت‌های فرهنگی، علمی و تخصصی این عزیزان، تأسیس شده و فعالیت می‌نماید.

آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه

کاربر گرامی؛ لطفا برای اطلاع از فراخوان‏ ها و اطلاعیه های کانون سنگرسازان بی سنگر عضو شوید.