چاپ این صفحه

خاطرات جهادگر خستگی ناپذیر، آزاده سرافراز حاج مرتضی تحسینی-قسمت پانزدهم

?غذای اسارت ?

برنامه ی غذایی شان درحد بخور و نمیر بود. در طول روز دو وعده غذا برای اسرا در نظر گرفته شده بود که با درایت آشپزهای ایرانی به سه وعده تغییر پیدا کرد. صبحانه هر روز آش (عراقی ها گاهی اوقات برای اذیت و آزار اسرا، غذا را به نجاسات و چیزهای دیگر آلوده می کردند. به طور مثال، روزی فرمانده عراقی داخل آش اسرا ادرار ریخته بود. از پانصد نفر اسیر فقط 50 – 40 نفر فهمیدند و نخوردند. اما بقیه ی اسرا متوجه نشدند. یا یک بار تعدادی از بچه ها برای گرفتن آش به آشپزخانه رفته بودند که از داخل آش شورت آلوده خارج شده بود.) شوربا بود که از آب، خرده برنج و ماش تشکیل می شد و سهم هر نفر9 قاشق به همراه نصف لیوان چایی بود. وعده ی دیگر ناهار بود که به هر نفر به اندازه ی 7 تا 8قاشق غذاخوری برنج می رسید. چند قاشق آب خورشت (آب لوبیا و ...) هم برای نرم شدن برنج داخل آن ریخته می شد تا بتوان آن را قورت داد. تقسیم برنج با بیل صورت می گرفت. یک بیل غذای 8 نفربودکه با هم ،هم خرج بودند و درون یک قسعه غذا می خوردند. . معمولا گاهی اوقات برنجی که می دادند نیم پز و غیرقابل خوردن بود. در این مواقع برنج نیم پز را پس از فرآوری و مخلوط کردن با گوشت، کتلت و یا غذاهای دیگری تهیه می کردیم. برای شام یا خورشت لوبیا بود که فقط کمی در آب غرق شده و تعدادش قابل شمارش بود، یا بادنجان که مقدارش آن قدر کم می شد که در آن حل بود و به آب بادنجان معروف بود. یا براساس فصل خورشت بامیه، کدو، شلغم و ... تهیه می شد. بعضی مواقع مقدار کمی هم گوشت یخ زده داخل خورشت شناور بود. اما اگر مهمانی به اردوگاه می آمد از آن مقدار هم خبری نبود. سهم شام هرنفر، از6 تا 7 قاشق تجاوز نمی کرد. نصف لیوان چایی هم سهمیه ی شبمان بود.

اشتراک این مطلب