جهاد سازندگی خراسان در بیت‏المقدس

اشاره: شهید بزرگوار سیدهاشم ساجدی چهره ‏ای نام آشنا و نام ‏آور از جهادگران پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی است که در عملیات بیت ‏المقدس به عنوان مسئول قرارگاه قدس فعالیت نمود.
گزارش و مصاحبه ‏ای که پیش رو دارید، در مورد فعالیت‏ های جهاد خراسان در عملیات‏های فتح المبین و بیت ‏المقدس با ایشان انجام شده است.

 

* در چه عملیاتی شرکت داشته و آن را هماهنگ نموده اید؟

ج: مدت هشت ماه در جبهه ها بوده و در عملیات طریق القدس، چزابه، فتح المبین، بیت المقدس و رمضان شرکت داشته ام.

جهاد

* نقش جهاد در جبهه و جنگ چیست؟

ج: جهاد در جبهه سه کار عمده را انجام می دهد، یکی مهندسی جبهه، یکی تدارکات و پشتیبانی جبهه ها و دیگری نیز کارهای فرهنگی و تبلیغاتی در جبهه هاست. کارهای مهندسی زدن خاکریز و ایجاد سنگر در خطوط مقدم جبهه هایست و دومین مساله در رابطه با مهندسی، زدن سنگرها، سنگرهای تانک، توپخانه، سنگر نفرات، راهسازی در خط و مسیر خط و... است. دومین نقش جهاد در جنگ تدارکات و پشتیبانی است یعنی تدارکات جنگ که جمع آوری هدایای مردم توسط جهاد سازندگی است به دست رزمندگان می رساند. مساله مهمی که در جبهه ها مطرح است، مساله راهسازی جهاد است که به رساندن تدارکات در جبهه ها سرعت می بخشد و گاهی این راهسازی طوری عمل می شود که رزمندگان ما به راحتی از پشت به دشمن آنها را غافلگیر می کند. مثل ساختن جاده هایی بر روی رمل و یا کود. سومین نقش جهاد، تبلیغات و انجام کارهای فرهنگی در خطوط مقدم جبهه هاست.

نصب پلاکارد، نوشتن شعار، بردن فیلم و پوستر و روزنامه، اعزام روحانی برای حل مسائل شرعی رزمندگان از کارهای فرهنگی جهاد سازندگی برای حفظ روحیه رزم آوران اسلام است.

جهاد

* در رابطه با عملیات مهندسی قدری بیشتر توضیح دهید و بگویید قبل از حمله نحوه عملیات مهندسی چگونه است؟

ج: ما قبل از حمله سعی می کنیم که خودمان را به دشمن نزدیک تر کنیم و خاکریزهای بیشتری در نزدیکی دشمن بزنیم، به طوری که نیروهای رزمنده ما بتوانند به راحتی نزدیک دشمن شده و در شب عملیات ضربات سنگینی بر دشمن وارد کنند که دقیقا در عملیات طریق القدس، بیت المقدس و فتح المبین و رمضان اینگونه عمل کردیم.

* نقش عملیات مهندسی جهاد سازندگی بعد از حمله چگونه است؟

ج: بعد از عملیات چون ما حمله کرده ایم، نقطه ای را به عنوان مواضع جدید، پدافند می کنیم (که این مواضع گاهی با 20 کیلومتر و گاهی بیشتر و کمتر خط دفاعی دشمن را می شکند) به این طریق که بعد از آغاز حمله و شروع زدو خورد بین نیروهای اسلام و دشمن نیروهای پیاده به جلو می روند و دشمن را متلاشی می کنند و در آنجا مواضعی را که جهاد باید برای امنیت پدافند کند مشخص می شود. در آن زمان است که نقش جهاد به خوبی در جبهه ها مشخص می شود و برادران جهادی در تمام لحظات در زیر گلوله ها و توپ های دشمن و فقط به خاطر خدا و یاری اسلام کار می کنند و از هیچ چیز نمی ترسند و پیشروی می کنند و در این راه آرزوی شهادت می کنند و بدین وسیله می خواهند با خون خویش اسلام را تثبیت کنند.

جهاد

* نقش جهاد خراسان در عملیات گذشته چگونه بوده است؟

در عملیات فتح المبین، ما در رقابیه و درست مقابل تپه های رقابیه مستقر بودیم. ما باید 15 کیلومتر در دشت رفته و از میدان مین عبور کرده و به جلو می رفتیم تا مواضعی برای تدافع و بستن تنگه برغازه به دست آوردیم. در آن شب ما با تیپ کربلا همکاری می کردیم، و قرار بود که با همکاری هم دشمن را که روی رقابیه تک داشت، طبق دستور تاکتیکی به سنگرهای خودمان کشانده و آنها را متلاشی نماییم. در مرحله دوم با شجاعت های بی نظیر رزمندگان و جهادگران توانستیم مواضع دشمن را تصرف کرده و تپه های رقابیه را بگیریم. پس از آن قرار شد برادران جهاد مواضع پدافندی زده و آتش تانک ها را نیز خاموش می کیرد. بلندی های برغازه دردست ما بود و ما مجبور بودیم در این دشت سنگر تانک به صورت زیگزاگ بزنیم و به جلو برویم. برادران جهادگر در این موقعیتی که از دو سو در معرض آتش خمپاره ها و توپ ها قرار گرفته بود با ایثار تمام 500 الی 600 متر جلوتر از نیروهای رزمنده به جلو حرکت می کردند و سنگر می ساختند، بالاخره ما موفق شدیم و به طرف میدان مین رفتیم در کنار میدان مین چند نفر از گروه تخریب شهید شدند و در این لحظات امدادهای غیبی الهی نمایان شد، در آنجا دشمن بر روی بلندی قرار داشت و ما در روی دشت صاف و برهوت قرار گرفته بودیم و دشمن سریعا ما را مورد حمله قرار داده بود و حتی یکی از برادران ما تکه تکه شد. در آن حالت، ما دریافتیم که نمی توانیم از میدان مین عبور کنیم، عراقی ها تانک های ضد تانک را در سه، چهار ردیف گذاشته بودند. در همان موقعیت حساس ما یک خاکریز 6 الی 7 کیلومتری زدیم تا نیروهای رزمنده بتوانند از عقب به جلو بیایند و پاتک دشمن را بگیرند و ما نیز بتوانیم نجات پیدا کنیم و تدارکات را به برادرانی که روی تپه های رقابیه بود برسانیم.

لحظات فوق العاده حساسی بود، لحظاتی که همه فکر می کردیم در اینجا چه برگردیم و چه جلو برویم به شهادتمان می انجامد. در همان موقع که ما از خداوند نصرت و یاری می طلبیدیم، هوا سیاه شد و طوفان شدید و ماسه بادی و ماسه های رونده به سوی دشمن حرکت کرد و دشمنی که می توانست ما را به راحتی ببنید، طوری شد که ما خودمان را هم در فاصله 50 متری نمی دیدم و فقط بر اساس اطلاع حرکت می کردیم و خاکریز می زدیم. هنگامی که خاکریز زدیم و تمام شد و می خواستیم استراحت کنیم که یک باران شدیدی شروع به باریدن کرد و هوا صاف شد و ما فردای آن روز میدان مین را پاکسازی کرده و مواضع را محکم کردیم و از مسیر برغازه جاده زدیم و جاده فکه را نیز به دست آوردیم.

عملیات بعدی که جهاد خراسان در آن شرکت داشت عملیات بیت المقدس بود. در بیت المقدس سه قرارگاه نصر، فتح و قدس شرکت داشتند. قرارگاه فتح از یزدنو به هویزه و از هویزه به نوار کرخه نور و از کرخه نور به نبرد بود و نقش جهاد خراسان در آنجا به مسئولیت اجرایی قرارگاه بود و برادران استان تهران و استان سمنان با ما همکاری می کردند.

در مرحله اول عملیات بیت المقدس وظیفه لشکر قدرس تخریب بود. این لشکر به دشمن ضربه زده و به جای اصلی خود برگشتند. در مرحله اول بنا شد هویزه را بگیرند و بعد نیز پادگان حمید را بگیرند و به طرف پاسگاه شهابیه و کوشک بیایند و در این محور عمل کنند. ولی به علت عدم موفقیت در این مرحله، قرارگاه کربلا دستور توقف عملیات را داد. به طوری که فقط حملات ایذایی داشته باشیم. پس از خاتمه این مرحله از عملیات از سوی قرارگاه کربلا دستور داده شد که جهاد خراسان با جهاد اصفهان در قرارگاه فتح همکاری نماید. جاده تا دژ آسفالت بود، ما با همکاری جهاد اصفهان از دژ به طرف شلمچه آمدیم و در مراحل سوم و چهارم با همکاری با تیپ محمد رسول ا... و با قرارگاه لشکر فتح خاکریزهای زیادی حدود 21 کیلومتر زدیم و تعداد سنگر تانک زده را راهسازی کردیم.

جهاد

آیا خاطره خاصی از عملیات بیت المقدس دارید؟

عملیات وارد مرحله دومش شده بود که داشتیم کنار رود کارون عملیات مهندسی انجام میدادیم.

همه نیروها به خاطر اهمیت و حساسیت منطقه عملیاتی، سخت مشغول  کار خود بودند.

ناگهان سر و صدای عجیبی توجه ما را به خود جلب کرد. همه نگاه  ها در هم گره خورد اما کسی متوجه نشد چه اتفاقی افتاده است. وقتی به پشت سر خود نگاه  کردیم دیدیم یک جوان 18 ساله و شاید هم یک نوجوان بسیجی در حالی که در اثر ترکش خمپاره  یک دستش قطع شده بود، بدون هیچ ناله ای به طرف ما می آید!

وقتی دقت کردیم دیدیم با خوشحالی و شادمانی فریاد می زند: «خدارا  شکر، خدا را شکر».

خیلی تعجب کردیم در حالت و وضعی که خون از سر و رویش میریخت،  انتظار نداشتیم که چنین شادی کند. با صدای بلند فریاد می زد: «ا... اکبر، ا... اکبر،  یا صاحب الزمان. خدا را شکر که من هم مثل حضرت عباس دستم را در راه اسلام دادم».

او در حالی که با دست دیگرش، دست مجروح خود را بالا نگه داشته  بود و خون فواره میزد از آن، از دستیابی به آرزویش شاد و خندان بود و این مساله برای  ما غیر قابل تصور و باور بود. خونی که از دستانش جاری می شد را در مشت خود گرفت و به  هوا پرت کرد و فریاد زد: خدا را شکر میکنم که این توفیق حاصل شد تا خونم  را در راه اسلام بریزم.

حرکات و گفتار او شور و ولوله عجیبی در میان نیروهای مهندسی  ما ایجاد کرد. تمام افراد به گریه افتادند. همه خشکشان زده بود و قدرت حرکت و حتی کمک  به او را نداشتند. یعنی واقعا او نیاز به کمک نداشت، چرا که از نظر روحیه با آن سن  و سال کم از همه کسانی که آنجا بودند برتر و بالاتر بود. بالاخره چند گروه امداد سر  رسیدند. دو نفری آن نوجوان را بغل کردند و به داخل آمبولانس انتقال دادند. در حالی که  آمبولانس از محل دور می شد، بچه ها مات و مبهوت نگاه می کردند و مطمئنا در اذهان چیزی  جز حالات او که تبلور شجاعت و ایثار و حقیقت بینی وی بوده وجود نداشت.

اشتراک این مطلب

دیدگاه1

  • لینک نظر علی اصغر کریمی

    علی اصغر کریمی

    11/05/1399

    درود و سلام خدا بر جهادگران مخلص .

نوشتن یک دیدگاه

مطمئن شوید که تمام اطلاعات مورد نیاز و فیلد های ستاره دار را پر کرده باشید. کد HTML مجاز نمیباشد.

درباره ی کانون

تشکل (سازمان) مردم‌نهاد «کانـون سنگرسازان بی‌سنگر»، در سال 1383 با همت هیأت‌امنای آن که متشکل از «347» نفر از فرماندهان و باسابقه‌ترین نیروهای عملیاتی و ستادی «6» قرارگاه (لشگر)، «14» تیپ و «69» گردان مهندسی رزمی و پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس ـ از سراسر کشور ـ بودند، تأسیس گردید و باعث شد این نیروها مجدداً گرد هم آیند.

 

با این اوصاف، «کانـون سنگرسازان بی‌سنگر» مؤسسه‌ای فرهنگی ـ صنفی در راستای اهداف انقلاب اسلامی است که به منظور حفظ انسجام نیروهای پ.م.ج.ج، تلاش در جهت ادامة راه شهدای جهاد، حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، گرامیداشت یاد و خاطرة شهدای جهادگر و ایثارگران سازمان پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد (پ.م.ج.ج) در هشت سال دفاع مقدس، حمایت از ایثارگران جهاد و خانواده‌های ایشان و ترویج فعالیت‌های فرهنگی، علمی و تخصصی این عزیزان، تأسیس شده و فعالیت می‌نماید.

آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه

کاربر گرامی؛ لطفا برای اطلاع از فراخوان‏ ها و اطلاعیه های کانون سنگرسازان بی سنگر عضو شوید.